روزگاری که یکی بود و یکی هیچ نبود
لب دریای کبود
پیرصیادی با پیرزنی
در یکی کلبهی ویران و حقیر
سیوسه سالِ تمام
زندگی میکردند
پیر در آن همه سال
صیدِماهی میکرد
پیرزن سیوسه سال
پنبهریسی میکرد

- دستهبندی: ترجمهی داستان
Share on facebook
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on pinterest
ماهیگیر و ماهیِطلایی | منظومهای از الکساندر پوشکین
- mimkach
- ثور ۷, ۱۳۹۸
- ۱۲:۱۲ ق.ظ
- دستهبندی: ترجمهی داستان
Share on facebook
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on pinterest
این پست دارای یک نظر است
سپاس به خاطر کار ارزشمندتان! چقدر جای چنین صفحه های فرهنگی وآموزشی برای کودکان ما خالی است. ممنون که شما هستید. من همیشه داستانهای جذاب گهواره را برای دخترم و برای شاگردانم می خوانم. امیدوارم که بر تعداد چنین برنامه هایی اضافه گردد. کاش میشد که فیلمهای آموزشی هم برای کودکان دبستانی به صفحه تان اضافه کنید.